English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4227 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
three second clock U ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock U وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock U دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock U سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock U زمانگیری
clock U ساعت ورزشگاه
clock U تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock U ساعت
at eight o'clock U در ساعت هشت
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
clock U سنجیدن باساعت
clock U تپش زمان سنجی ساعت
clock U زمان
four o'clock U ساعت چهار
clock U ساعت
four o'clock U لاله عباسی
four o'clock U گل لاله عباسی
clock U زمان سنج
clock U خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
o'clock U ساعت از روی ساعت
electric clock U ساعت الکتریکی
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
clock paradox U پارادکس زمانی
clock pulse U تپش زمان سنجی
clock rate U نرخ زمان سنجی
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
tower clock U برج ساعت
clock maker U ساعت ساز
time clock U گاه ساعت
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
clock generator U ساعت زا
time clock U ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
clock generator U مولد زمان سنجی
clock frequency U بسامد زمان سنجی
shot clock U ساعت مسابقه
clock timer U زمانموردنظر
chess clock U ساعت شطرنج
clock signal U علامت زمان سنجی
clock skew U اریب زمان سنجی
clock speed U سرعت ساعت
delta clock U مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
delta clock U که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
lady clock U پینه دوز
digital clock U زمان سنج رقمی
digital clock U ساعت رقمی
master clock U زمان سنج اصلی
lady clock U کفشدوز
internal clock U ساعت داخلی
game clock U ساعت ورزشگاه
military clock U ساعت یا وقت نظامی
physiological clock U ساعت فیزیولوژیکی
relocation clock U دایره تنظیم تیر
relocation clock U دایره تنظیم هدف
roller clock U چشمی بسته قرقره دار
clock work U چرخهای ساعت
clock track U شیار زمان سنجی
clock stagger U رتبه زمان سنجی
master clock U شاه زمان سنج
twentyfour second clock U ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
wall clock ساعت دیواری
work against the clock U بکوب کار کردن
round the clock U ۲۴ ساعته
alarum clock U خیزانک
alarum clock U ساعت شماطهای
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
face of the clock U صفحه ساعت
alarm clock U ساعت شماطهای
to watch the clock U [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
to clock in [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock out [in the workplace] U مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
grandfather clock U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
atomic clock U ساعت اتمی
five-o'clock shadow U ته ریش
biological clock U زیست گشت
round-the-clock U روز و شب
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
round-the-clock U لاینقطع
round-the-clock U پیوسته
clock operator U تنظیمکنندهوقت
biological clock U زیستآهنگ
round-the-clock شبانه روزی
The clock has stopped. U ساعت دیواری خوابیده است
five-o'clock shadows U ته ریش
This is a self - winding clock . U این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
biological clock U ساعت زیستی
to clock on [British E] [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock off [British E] [in the workplace] U مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
to set the clock forward ساعت را جلو آوردن
Please don't wake me until 9 o'clock! U لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
to advance the hand of a clock U عقربه ساعت را جلو کشیدن
turn the clock back <idiom> U زمان را به عقب برگرداندن
One cannot put back the clock. <proverb> U هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
Does this clock keep good time? U این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
The clock is fast (gaining). U ساعت دیواری تند کار می کند
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
real time clock U ساعت بلادرنگ
real time clock U زمان سنج بلادرنگ
The plane to ... departs at ... o'clock. U هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
the clock was put back U عقربههای ساعت را عقب بردند
horizontal clock system U طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
clock calendar board U تخته ساعت / تقویم
clock code position U سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
weight-driven clock mechanism U مکانیزم ساعتپانولدار
He works day and night (round the clock). U روز وشب کارمی کند
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
method U سبک
method U طرز
method U اسلوب
r method U روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
method U طریقه
method U راه طریقه
method U شیوه
by [with] this method U با این روش
method U متد
method U مسلک
method U ایین شیوه
method U روش
conventinal method U روش سنتی
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
ration method U سبک واگذاری جیره
ration method U روش تغذیه پرسنل
bessel method U پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
Your method is different from mine . U روش شما با من فرق می کند
arithmetic method U روش حسابی
objective method U روش عینی
obstruction method U روش ایجاد مانع
offset method U روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
penetration method U روش نفوذی
persuasive method U روش تشویقی
persuasive method U ترغیبی
phonic method U روش اوایی
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
association method U روش تداعی
step through method U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
prestressing method U شیوه پیش تنیدگی
pretension method U روش پیش کشیدگی
production method U روش تولید
project method U روش اموزش طرحی
montessori method U روش مونته سوری
recalculation method U روش محاسبه عدد
reconstruction method U روش بازسازی
sight method U روش دیداری
simplex method U روش سادک
socratic method U روش سقراطی
variational method U روش تغییر
standard method U روش استانده
subtraction method U روش تفاضلی
synthetic method U روش ترکیبی
tog method U روش دیدبانی محوری
clinical method U روش بالینی
tog method U روش دیدبانی در خط توپ هدف
calcining method U روش تدلیس
centroid method U روش مرکزیابی
calcining method U روش تصفیه
separation method U روش جداسازی
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
rhythm method U روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
bifactor method U روش دو عاملی
reproduction method U روش بازسازی
research method U روش تحقیق
research method U روش پژوهش
research method U شیوه پژوهش
biographical method U روش زندگینامهای
border method U روش نواری
bottom up method U ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
scientific method U روش علمی
seismic method U روش زلزله نگاری
selection method U روش گزینش
cathartic method U روش پالایشی
anticipation method U روش پیش بینی
exosomatic method U روش برون تنی
induction method U روش اندوکتیو
induction method U روش القائی
induction method U طرز القاء
inductive method U روش استقراء
inductive method U روش استقرایی
infinity method U روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
insertion method U روش درج
instructional method U روش اموزشی
equilibrium method U روش تعادل
diary method U روش خاطره نگاری
lagrange's method U multiplieres ofundetermind
lagrange's method U روش لاگرانژی ضریبهای نامعین
lagrangian method U روش تعیین سرعت جریان اب
lagrangian method U متد لاگرانژ
least squares method U روش کمترین مجذورات
illumination method U سبک روشنایی
illumination method U روش روشنایی
experimental method U روش ازمایشی
flow method U روش جریان
forming method U روش تغییر شکل
economizing method U روش صرفه جویی
Recent search history Forum search
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1it was suggested that an initial application of one or two iterations of the Gauss-Seidel method from a flat voltage estimate would be sufficient to start things off properly.
0work against the clock
0business research method
0business research method
0Turn back the clock
0dysfunctional coping method for
01
0dfb{@math key=98991 method="multiply" operand=97996/}xca
0dfb{@math key=98991 method="multiply" operand=97996/}xca
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com